او آسي بود آه در جوار عبدالبهاء به آتابت آنچه عبدالبهاء امر ميكرد مشغول بود ويكي از مورداعتمادترين وبهترين ياران عبدالبهاءبه قول خود او بوده است بهائيان او را آاتب وحي ميناميدند ودرنزد عموم بهائيان بي اندازه ارج وقرب داشت وهمه به مقام ومنصب وي غبطه ميخوردند .

او تمام مطالب محرمانه اي را آه عبدالبهاء براي اشخاص ميخواسته بنويسداز زبان خوداوميشنيده مينوشته وعلاوه بر اينها به تمام خصوصيات اخلاقي ومسائل شخصي عبدالبهاء آگاه شده وبه ضعفهاي آشكاروپنهان اووساير اعضاءخانواده وي بالاخص شوقي افندي آه بعد ازعبدالبهاءزمام امور را به دست گرفته وجانشين او شد اطلاع آامل يافت شوقي افندي نوه دختري عبدالبهاء آه( استغفرالله )بهائيان اورا نيز همچون عبدالبهاءدر حد ائمه اطهار عليه السلام وبرتروبالاتر ميپندارند واورا معصوم ومصون از خطا ميدانند ،اوآسي است آه صبحي در باره اش مسائل غير اخلاقي وزشتي بيان ميكند آه در مقدمه آتابش نيز به آن اشاره شده است .

براي صبحي از طرف عبد البهاء الواحي صادر شده آه بد نيست قبل از مطالعه آتاب مروري بر آنها داشته باشيم .

صبحي در صفحه ٢٢٤ آتابش آه بعد از اين مقدمه مفصلاً و مشروحاً آل مطالب آن از ديدخوانندگان خواهد گذشت نوشته است: و اما من در مقابل بيش از پيش بر راستي و درستي درآار و رعايت ميل و خاطر او (( عبد البهاء )) افزودم و امور مرجوعه را چنان بخوبي انجام دادم آه مكرر لسانن و قلباً اظهار خوشنودي آرد .

از آنجمله در لوحي خطاب به ابوي اين بنده آرده ميگويد (( اي بنده بهاء سليل جليل به فوز عظيم رسيد و به موهبت آبري نائل شد .

عاآف آوي دوست گشت و مستفيظ از خوي او گرديد در اينم انجمن حاظر گشت و به صوت حسن ترتيل آيات نمود هر شب جمع را مستغرق بحر منجات آرد و به آهنگ شور و شهناز به راز ونياز آورد.

شكر آن خدا را آه چنين پسر روح پروري به تو داد و هم در لوح ديگر گويد (( جناب صبحي به خدمات مرجوعه مشغول و هذا من فضل ربنا الرحمن الرحيم )) و نيز در جاي ديگر گويد (( جناب صبحي در حظور است و شب روز مشغول ، شكر آن خدا را به چنين موهبتي موفق شده است)) و نيز گويد جناب صبحي هر صبا صبوحي زند و به خدمت پردازد و در حق آن خاندان عون وعنايت طلبد .

و امثال اين الواح در مدح صبحي از طرف عبد البهاء زياد صادر شده است سوال اين است بهائيانعبد البهاء را مصون از هر خطا ميدانند و او را صاحب آرامات و الهامات غيبيه ميشمارد آيا از خودنميپرسند عبد البهاء چگونه آسي را آه بعد از مدتي از آنها جدا شده و عليه آنها آتابها خواهد

 

نوشت و افراد زيادي را با آثار ماندني خويش هدايت خواهد نمود و ممكن است براي اداي مطلب واثبات حقيقت سخنانش به مدارك و اسنادي متوسل شده و حيثيت خانوادگي و اجتماعي اين مدعيان را بر باد دهد ؟!!!

آنچنان آه او را مورد محبت قرار داده و به عنوان آاتب سايه به سايه ميپذيرد . بايد گفت عبدالبهاء ملهم به الهامات غيبيه نبوده بلكه آنقدر از لحاظ روانشناسي و انسانشناسي هم ضعيف بوده آه نميتوانسته او را با بسياري از مسائل محرمانه درون تشكيلاتي و خانوادگي آگاهي نبخشد . مطالبي آه صبحي در آتابهايش آورده آاملاً بدون غرض شخصي و بسيار خواندني وجذاب است . بعد از مطالعة اين آتاب سئوالات زيادي در ذهن هر خواننده ايجاد ميشود . او آه مبلغ بزرگ اين فرقه بوده به گونه اي از بهائيت بر ميگردد و به اسلام ميگرود آه با استدلالات بسيار ساده اما عميق به اثبات حقانيت اسلام و بطالت بهائيت پرداخته و هر خواننده با بصيرت وغير متعصبي را مقر و معترف به حقيقت آلام ميكند و چه زيبا ميگوبد اگر بهائياي شعار سر دادند

آه تحري حقيقت آنيد و بدون غرض و تعصب تحقيق آنيد چرا آساني را آه تحري حقيقت ميكنند و بدون تعصب به حقيقت آه بطلان بهائيت است پي ميبرند ، ترد آرده و حتي از مراوده با خانواده محروم ميكنند .

اگر اين فرقه ادعا ميكند آه دين آزاد است بگزارد آه افرادش بدون ترس و اجبار به هر راهي آه معتقدند پاي بند باشند آتابهاي صبحي را بدون غرض و تعصب مطالعه آنيد تا و را و از حقيقس آه برايتان مكشوف ميشود بهائيت را بشناسيد و اگر از فريب خوردگانيد به حقيقت نائل آمده رستگارشويد

ادامه این مطلب درفایل پی دی اف تقدیمتان میگردد.

دانلود