نام فیلم : Rango محصول سال 2011

کارگردان : Gore Verbinski

گویندگان :


Rango با صدای Johnny Depp

Beans با صدای Isla Fisher

Priscilla با صدای Abigail Breslin

Roadkill با صدای Alfred Molina

Rattlesnake Jake با صدای Bill Nighy

Balthazar با صدای Harry Dean Stanton

Bad Bill با صدای Ray Winstone

Spirit of the West با صدای Timothy Olyphant

Tortoise John با صدای Ned Beatty


تهیه کنندگان : Gore Verbinski، Graham King، John B. Carls

نویسندگان : Gore Verbinski، John Logan، James Ward Byrkit

فیلمنامه نویس : John Logan

موسیقی : Hans Zimmer

ژانر : انیمیشن کمدی_ماجراجویی_وسترن

زبان : انگلیسی

بودجه : 135 میلیون دلار

فروش کل : 245,375,374 میلیون دلار

امتیاز در IMBD : هفت و چهار دهم

مدت زمان : 107 دقیقه

تولید و توزیع توسط شرکت Paramount Pictures و Industrial Light & Magic

جوایز : برنده ی جایزه ی بهترین انیمیشن بلند در هشتاد و چهارمین جشنواره ی اسکار، برنده ی چهار جایزه از جشنواره ی فیلم آنی و ... ( به طور کلی برنده ی 24 جایزه ی مختلف شده است که می توانید در این لینک مشاهده کنید! )


بخش اول-پیش فرض های موجود : قبل از این که به تماشای رنگو بنشینیم، باید گور وربینسکی ( Gore Verbinski ) و جان لوگان ( John Logan ) و همچنین سبک فیلم را خوب بشناسیم. چرا که شناخت مولف و تبیین خط فکری وی و همچنین شناخت ساختار داستان، می تواند مسیر فیلم را تا حد بسیار زیادی روشن کند و این از بنیان های نقد استراتژیک است :



_گور وربینسکی ( Gore Verbinski ) :


[تصویر: 41909254509076094640.jpg]


بدون شک همه او را با سه گانه ی دزدان دریایی کارائیب می شناسند. سه گانه ای که حتما جای تعمق و تامل بیشتری دارد، اما شباهت بی نظیرش با رنگو را نمی توان نادیده گرفت. این که آنجا هم قهرمان دست و پا چلفتی و بی قید و بندی به اسم کاپیتان جک اسپارو و اتفاقا با بازی جانی دپ وجود دارد که به تنهایی به دل دشمن زده و منجی وار به مردم امید دوباره می بخشد. و البته این اصلا چیزی جدیدی نیست و به وفور در تاریخ هالیوود، فیلم هایی با این مضمون دیده می شود و شاید ابتدا باید به این سوال پاسخ داد که :

_به راستی راز این قهرمان سازی های هالیوود چیست؟

داستان های تیره ای که مملو از مردم ناراضی است و امیدها ناامید شده اند و یک دفعه یک ابر انسان می آید و یک تنه مبارزه می کند و همه را شکست می دهد. با نگاهی به تاریخ آمریکا می توانیم پرده از این راز برداریم :


1.بحران اقتصادی : در اوایل دهه ی سی ایالت متحده با بحران شدیدی مالی رو به رو می شود. و در همان ایام است که شخصیت سوپرمن و بت من سر از کمیک استریپ ها در آوردند.

[تصویر: 67150979011057529398.jpg]


2.جنگ سرد : با ورود به دوران جنگ سرد و فشارهای ناشی از جنگ های روانی و تبلیغاتی، شخصیت هایی نظیر جیمزباند و مت هلم سر و کله یشان پیدا می شود.

[تصویر: 72272247454815220083.jpg]


3. جنگ ویتنام : با نزدیک شدن به پایان جنگ سرد و اتفاقات دیگری نظیر شکست آمریکا در جنگ ویتنام، مقابله با کمونیست های آمریکای جنوبی، انقلاب ایران و ... شخصیت هایی نظیر رمبو و راکی خلق شدند.

[تصویر: 90195746943313907863.jpg]


4.یازده سپتامبر : در این دوره سر و کله ی سری اسپایدرمن و دزدان دریایی کارائیب پیدا می شود و حتی گاهی هم بازگشت به گذشته های دور مثل بتمن ( کریستوفر نولان ) هم از روی ناچاری صورت می گیرد.

[تصویر: 08204014686580176426.jpg]


5.جنبش وال استریت : بحران مالی ایالات متحده البته عمیق تر از آن است که هالیوود بتواند کاری را پیش ببرد، اما باز هم هالیوود دست به دامن شخصیتی مثل رنگو می شود. و چقدر زیبا شهردار شهر Dirt در اولین مصاحبت با رنگو از اهمیت غیر قابل انکار دل بستن عموم مردم به یک قهرمان سخن می گوید.

[تصویر: 48799758030317606310.jpg]


در همه ی این پنج دوره هالیوود با ساختن دشمن فرضی و موهومی و ترسیم یک فضای سیاه، قهرمانی را خلق می کند که یک تنه همه ی سیاهی ها را از بین می برد و به مخاطب عام آرامش موقتی می دهد تا شاید بتواند فشارهای ناشی از تهدیدهای زندگی روزمره اش را التیام ببخشد.

مایکل مور ( مستند ساز معروف آمریکایی ) در فیلم "بولینگ برای کلمباین" ، پراکندن همین نوع ترس توسط رسانه های مختلف آمریکایی را موجب بروز و رشد عدم اعتماد در جامعه آمریکا و رخداد سالانه بیش از 11 هزار قتل با اسلحه در این کشور می داند. ( از جمله فاجعه اخیر دانشکده پلی تکنیک ویرجینیا )


[تصویر: 23696517688021040487.jpg]



زیبگینو برژینسکی ( از استراتژیست های معروف جهان و مشاور امنیت ملی جیمی کارتر ) هم در مقاله ای که در روزنامه واشینگتن پست 25 مارس 2007 نوشت، چنین درباره ی توجیه سوپرقهرمان ها می گوید :


[تصویر: 68346098337190283087.jpg]



«جنگ علیه ترور» موجب ایجاد «فرهنگ ترس» در ایالات متحده شده است. دولت بوش با تبدیل این سه کلمه به عنوان یک امر مقدس ملی پس از واقعه دهشتناک 11 سپتامبر، ضربه مهلکی به دموکراسی آمریکایی، امنیت روانی آمریکايیان و جایگاه ایالات متحده در جهان وارد کرده است. آسیبی که ازسوي این عبارت سه کلمه‌ای متوجه آمریکا شده است، بارها و بارها بزرگتر از آسیبی است که حملات 11 سپتامبر به ما وارد کرد، حامیان «جنگ علیه ترور»، از ابهام موجود در این عبارت به صورت استادانه‌‌ای استفاده کرده‌ اند. ارجاع دائمی به «جنگ علیه ترور»، رسیدن به یک هدف بزرگ را امکان‌پذیر ساخته است. این هدف، سبب گسترش فرهنگ ترس در ایالات ‌متحده شده است. ترسی که پشت این عبارت پنهان است، سیاستمداران را قادر می‌سازد تا با استفاده از این ترس، احساسات عمومی را در حمایت از طرح‌های خود برانگیزند. بدون ايجاد ارتباط روانی میان شوک ناشی از واقعه 11 سپتامبر و ادعای وجود تسلیحات کشتار جمعی در عراق، کنگره آمریکا هرگز اجازه ورود به جنگ عراق را صادر نمی‌کرد. انتخاب مجدد بوش در سال 2004 نیز تا حدودی در نتیجه تأکید بر این مسئله بود که «یک مملکت در حال جنگ» فرمانده کل قوای خود را تغییر نمی‌دهد. آمریکای امروز، در نتیجه گسترش فرهنگ ترس، دارای ملتی با اعتماد به نفس و نیرومند نیست. ملت ما هم اکنون چند پاره شده است، دیگر خبری از آن اعتماد به نفس آمریکایی نیست ... این مشکلات نتیجه 5 سال شست ‌وشوی مغزی ملت آمریکا به نام «جنگ علیه ترور» است. آمریکای امروز کشوری ناامن و سرشار از ناراحتی‌های روانی است. کنگره آمریکا در سال 2003، گزارشی تهیه کرد و در آن 160 محل احتمالی وقوع حمله تروریستی را مشخص نمود. با لابی‌هایی که انجام شد، این آمار در ابتدای سال 2004 به 1849، در پایان همان سال به 28360 و در سال 2005 به 77769 مورد افزایش یافت. آخرین گزارشی که در اسناد ملی موجود است، این آمار را 300000 مورد اعلام کرده است. چنین آمارهایی خود دلیل دیگری از روان پریشی ناشی از گسترش فرهنگ ترس در ایالات متحده است. دولت، رسانه‌های عمومی و صنایع تولید سرگرمی در ایجاد فرهنگ ترس در جامعه نقش عمده را بازی می‌کنند. بیلبوردهای هشداردهنده در اتوبان‌ها، پست‌های بازرسی بی‌دلیل در ادارات و سازمان‌های مختلف، تلویزیون‌های کابلی که همواره ترس از عملیات تروریستی را گسترش می‌دهند و وسایل سرگرمی مانند فیلم‌هایی که شیطان را در هیبت عربی نشان داده و سبب گسترش اسلاموفوبیا ( اسلام هراسی ) می‌شوند، نمونه‌ای از نقشی است که این عوامل در ایجاد جو ناامنی روانی در کشور برعهده دارند. آنچه امروز در تبلیغات مختلف مشاهده می‌شود، شبیه کارزار ضدیهودی نازی‌هاست و در صورت ادامه ، تبدیل به واقعه‌ای همچون هالوکاست خواهد شد."

وقتی در صحنه ای از فیلم "اسپایدر من" مردم به شدت برای این سوپر قهرمان عنکبوتی دست می زنند، روشن می شود که جامعه آمریکا را تا چه حد محتاج سوپر قهرمان ها کرده اند. شاید از آنجا که هیچگاه در تاریخش ، قهرمان آنچنانی نداشته است. ژان لوک گدار در صحنه ای از فیلم "در ستایش عشق" ضمن اشاره به هجوم فرهنگ و هنر بدون ریشه آمریکا بر فرهنگ و تاریخ اصیل اروپاییان ، آن را با تحمیل ناجی شدن یانکی ها در جنگ دوم جهانی مقایسه کرده و از زبان یکی از شخصیت هایش به نام "ادگار" ( که شاهد خرید خاطرات جنگ فرانسوی ها از سوی یک استودیوی هالیوودی است تا براساس آن فیلمی درباره جنگ ساخته شود ) می گوید : " ... آمریکاییان هیچ خاطره و گذشته ای ندارند و همیشه از خاطرات دیگران استفاده می کنند... "


در فیلم "گنج ملی" هم که نیکلاس کیج و دوستانش برای کشف رمز و رازی ، به دنبال تاریخ آمریکا هستند ، حتی در گنجینه ملی شان ، کلکسیونی از میراث سرزمین ها و ملت های دیگر را می یابند!!

[تصویر: 70136701348124933464.jpg]


-----------------------


تنها تفاوتی که قهرمان ها در طول این ادوار داشته اند، این که از انسان های خارق العاده ی دوره ی مدرن به آدم های دست و پا چلفتی، بی هویت، بدون نام و نشان دوره ی پست مدرن رسیده اند و این بیانگر آن است که دیگر حتی نیازی به اسم و رسم و عقبه ی آنچنانی هم نیست تا کسی قهرمان باشد و منجی بشود و هر کسی، با هر شرایطی می تواند به طور اتفاقی سوپر قهرمان جامعه باشد. و حالا در عصر ترنس مدرن این قهرمان های پست مدرنی توسط چیزی به اسم "سرنوشت" هدایت شده و حرکت می کنند. به عبارت دیگر در ترنس مدرنیسم اصالت به "برگزیده شدن" رسیده است و نه ویژگی های هویتی، فردی، اخلاقی، فیزیکی و ... و اینجاست که دست ماورای جعلی هالیوود بالای سر این ابر قهرمان های پوشالی پیدا می شود و به قول معروف "انتخابشان" می کند.

و کلام آخر این که به قول گالیله :

"بدبخت ملتی که به قهرمان نیاز دارد!!!"


--------------------------


_جان لوگان ( John Logan ) :

[تصویر: 40085451313263674650.jpg]

فیلم نامه نویس قهاری است که در خیلی از کارهای موفق قلم زده است و واقعا نمی توان گفت کدام اثرش شاخص است. فیلم هایی مثل هوگو، هوانورد، گلادیاتور، آخرین سامورایی و ... به هر حال کارش را بلد است و به خوبی توانسته دیالوگ های فلسفی اش را در دهان کرکترهای داستان بدون زمختی قرار بدهد. به نظر می رسد بار فلسفی داستان بیشتر به دوش لوگان بوده است.


---------------------------


[تصویر: 51963186348787294742.jpg]

_مقدمه : هنگامی که نگاهی به میزان فروش رنگو می اندازیم، مشاهده می شود که اکران عمومی اش در ایالات متحده موفق نبوده است ولی در عوض به شدت مورد توجه منتقدین قرار گرفته است. به طوری که رکورددار انواع و اقسام جوایز مختلف از جشنواره های مطرح بوده و با گرفتن اسکار این سیر را خاتمه بخشیده است. انیمیشنی که بر خلاف ادعای سازندگانش، اصلا برای کودکان ساخته نشده است و اهداف دیگری را در این اوضاع نا به سامان غرب مدرن و شورش های پست مدرنی مثل وال استریت دنبال می کند.

رنگو یک انیمیشن وسترن_اسپاگتی می باشد که هم در ساخت و هم در محتوا پست مدرن است.

پرانتز باز :

وسترن_اسپاگتی، وسترنی است که توسط غیر آمریکایی ها ساخته شود. و سرجیو لئونه را می توان پدربزرگ این ژانر سینما لقب داد.

پرانتز بسته

در ساخت که از سیر روایت داستان و شکسته شدن حصر زمان و مکان برای شخصیت اول فیلم، تا راویانی که مدام با تمسخر داستان و به ویژه شخصیت اول سعی می کنند بیننده را از همذات پنداری دور کنند، تا ارجاع های متعدد هجوآلودی که اصلا از المان های اصلی فیلم های پست مدرن است. و در محتوا هم همین که هویت و چیستی انسان را مورد کنکاش قرار می دهد کافی است تا بدانیم در عصر پست مدرنی هستیم که انسان مدرن دائما این سوال را از خودش می کند و به دنبال خویشتن خویش می گردد. مجموعا می توان گفت رنگو ادای دینی به ژانر وسترن و تاریخ نداشته ی آنگلوساکسون هاست که از طرفی به مسائل سیاسی اخیر ایالات متحده با کمال ظرافت می پردازد و از طرف دیگر قهرمان داستان، مانند فیلسوفان اگزیستانسیالیسم مراحل "شدن" و "سیرورت" را طی می کند و در آخر گزاره های کلی ورود به ترنس مدرنیسم را از زبان عنصر ترنس مدرن داستان، یعنی روح سرزمین غرب بیان می کند تا باز هم غرب مدرن به اشتباه بزرگی به نام مدرنیته ادامه دهد! 

شخصیت شناسی : بعد از بررسی پیش فرض ها ( شناخت مولف و باقی عوامل دست اندرکار، بررسی اخبار و حواشی، جریان شناسی و ... ) نوبت به کشف فلسفه ی وجود هر کرکتر و نحوه ی تعامل آن با سایر شخصیت ها و به ویژه شخصیت اول، تاثیرش در داستان، آغاز و پایان وی، ویژگی های ظاهری و فردی، نمادشناسی و ... می رسد.

.

.

.

1.شهردار ( John ) : یک لاک پشت پیر صحرایی با صدای Ned Beatty ...

[تصویر: 14403085409715926369.jpg]


اتیمولوژی اسم John : اسم John ( به فارسی یوحنا یا یحیی ) ریشه ای عبری دارد و به معنای "خدای مهربان" است.John the Baptist ( یوحنا معمدان پسر زکریا از پیامبران الهی )، John the Apostle ( یوحنا بن زبدی نویسنده ی انجیل یوحنا با نام دیگر John the Evangelist ) از شخصیت های معروف تاریخی با این اسم می باشند.

ویژگی های فیزیکی : استفاده از لاک برای مقابله با دشمنان قوی تر، محل اصلی اقامت در صحرای موهاوی، پنهان کردن و ذخیره سازی آب در لاک، تغذیه از گیاهان، مقاوم در برابر بی آبی، جزء قدیمی ترین موجودات کره ی زمین و ...

[تصویر: 09606340457780853343.jpg]


ویژگی های شخصیتی : موذی، مظلوم نما و ظاهر فریب، پیر و با حوصله، بسیار باهوش و سیاست مدار، با اراده و با استقامت، آرام و اهل گفت و گو و ...


نمادشناسی : در داستان های اساطیری محافظ آب، دارای عمر زیاد، مظهر استقامت، بسیار باهوش، جزء خدایان و نگهبانان آب به حساب می آید.


مروروی بر داستان ( بررسی کامل دیالوگ های کلیدی و سکانس های مهم ) :

---نکات کلیدی در دیالوگ ها :

1.اهمیت غیر قابل انکار آب در تمدن سازی، تشکیل حکومت و قدرتمندی :


[تصویر: 01634161026979294611.jpg]

00:35:14,546 --> 00:35:18,233
Water … Mr. Rango! Water!
آب ... آقای رنگو! آب!

00:35:18,268 --> 00:35:22,071
Without it, there's nothing
but dust and decay!
بدون اون، چیزی جز گرد و خاک و تباهی نیست!


00:35:22,106 --> 00:35:26,432
But with water ... there's life!
اما با آب ... زندگی هست!

00:35:33,756 --> 00:35:36,158
That's the immutable law
.of the desert
این قانون غیر قابل تغییر صحراست.

00:35:38,239 --> 00:35:42,326
Control the water and
.you control everything else
آب رو کنترل کن و انوقت همه چیز رو کنترل خواهی کرد.


2. مظلوم نمایی لاک پشت :

[تصویر: 52623746475917282875.jpg]

01:13:22,405 --> 01:13:26,807
!Come on, Mr. Rango
!You tribute divine power to me!
بی خیال، آقای رنگو! طوری می گید که انگار من قدرت الهی دارم!

01:13:27,248 --> 01:13:30,930
How on Earth could I possibly
control the water?
من چطور می تونم آب رو کنترل کنم؟


3. قدمت زیاد حاکمیت تفکر لاک پشت بر دنیا ( اشاره به نگهبانی از آب ) :

[تصویر: 79660121181713073969.jpg]

00:36:05,203 --> 00:36:08,364
Hell, I was Mayor here before
!there was the Dirt
من قبل از این که Dirt وجود داشته باشه، شهردار اینجا بودم!

01:13:32,570 --> 01:13:39,254
!You obviously mastered this game
- Well... I've been playing it for many years.
معلومه که توی این بازی خیلی مهارت داری!
خوب ... من سال های ساله که دارم این بازی رو انجام میدم!

01:13:39,574 --> 01:13:42,535
I was here before the highway
.split this great valley
من قبل از این که بزرگراه این دره رو به دو قسمت تقسیم کنه، اینجا بودم.

01:13:43,057 --> 01:13:48,298
I watched the march of progress
.And I learned a thing or two
من ذره، ذره پیشرفت رو مشاهده کردم و یکی، دو تا چیز هم یاد گرفتم.

4. نیاز قلبی مردم به یک قهرمان :

[تصویر: 77100405475349785384.jpg]

00:36:27,521 --> 00:36:31,688
Very hard... It's a hard life here
یک زندگی سخت اینجا هست ... خیلی سخت ...

00:36:31,723 --> 00:36:35,525
Do you know how they make it
through each and every day ?
می دونی اونا هر روز چطوری دوام میارن؟

00:36:35,560 --> 00:36:40,328
They believe. They believe
.it's going to be better
اون ها ایمان دارن که بهتر خواهد شد.

00:36:40,363 --> 00:36:43,974
They believe that the water
!will come
اونا باور دارن که آب میاد!

00:36:44,009 --> 00:36:46,771
They believe against all odds
and all evidence
اون ها بر خلاف همه ی مدارک و شواهد

00:36:47,291 --> 00:36:49,172
that tomorrow will be
.better than today
باور دارن که فردا بهتر از امروز خواهد بود.

00:36:50,893 --> 00:36:53,775
People have to believe in
.Something
مردم باید به یک چیزی باور داشته باشن.

00:36:54,295 --> 00:36:58,217
Right now,
they believe in you
و حالا شما رو باور دارن.


5. تبیین مسیری که لاک پشت برای آینده ی Dirt ترسیم کرده است ( عصر تکنوکراتیک = حذف مرزها، ارتش، قوانین اجتماعی و مجریان قانون + سیستم گرایی + سرعت زیاد پیشرفت + تجارت جهانی ) :

[تصویر: 47884643629982957689.jpg]

00:36:11,647 --> 00:36:14,568
but I think there's a future to
this town
اما من فکر می کنم که این شهر آینده ای داشته باشه.

00:36:14,603 --> 00:36:16,316
.and I hope you'll be part of it
و امیدوارم شما جزئی از این آینده باشی.

01:13:48,819 --> 01:13:52,141
Perhaps it's time you started
.to take a long view
شاید زمانش رسیده باشه که نگاه عمیق تری بندازی.

01:13:52,420 --> 01:13:56,223
You'd begin to appreciate the
.broad sweep of history
و اینگونه از شیرینی عظمت تاریخ لذت خواهی برد.

01:13:56,583 --> 01:14:03,105
Look out there, son. You can
.almost see time passing
اونجا رو نگاه کن. می تونی پیشرفت زمان رو حس کنی.

01:14:23,860 --> 01:14:25,502
.That's what the future holds
این چیزیه که در آینده وجود خواهد داشت.

01:14:25,942 --> 01:14:28,903
You can either be part of it
.or you can be left behind
می تونی بخشی از اون باشی و یا می تونی ازش جا بمونی.

01:14:04,667 --> 01:14:10,351
What're you building out here?
.Future, Mr. Rango! future
اون طرف داری چی می سازی؟
آینده رو آقای رنگو! آینده رو!

01:14:10,790 --> 01:14:14,072
One day soon, all this is going to
faint into myth.
به زودی همه ی این ها به افسانه تبدیل خواهند شد.

01:14:14,473 --> 01:14:17,113
The frontier town, the lawmen,
the gunslinger …
شهرهای مرزی، مردان قانون، مردان هفت تیر کش ها ...

01:14:18,315 --> 01:14:21,596
There's just no place for them
.anymore. We're civilized now
دیگه جایی برای اون ها وجود نخواهد داشت. ما دیگه متمدن شدیم.

It's a new West, Jake, there is
no room for gunslingers any more

دیگه غرب جدید اومده جیک! و جایی برای هفت تیر کش ها نیست.

01:37:54,671 --> 01:37:58,353
We're businessmen now.
ما الان تجارت می کنیم.

01:38:22,685 --> 01:38:26,527
You and the sheriff are more alike
... than you think. Nothing but legends
تو و کلانتر بیش از چیزی که فکر می کنی به هم شبیه هستین. هیچ چیز به جز افسانه ...


01:38:33,731 --> 01:38:36,772
One last bullet to kill the
last outlaw.
آخرین تیر برای آخرین قانون شکن.

---سکانس های مهم : روز چهارشنبه که شهردار در حال سخنرانی برای مردم است، قصد دارد تا با استفاده از دکترین سایه، کلانتر رنگو را عامل بی آبی نشان بدهد و البته ناگفته نماند که ژست سخنرانی و ادبیاتش بسیار شبیه سیاست مداران حزب دموکرات آمریکاست :

[تصویر: 66303733616011182607.jpg]


[تصویر: 88187452073073731237.gif]

لاک پشت در داستان ارتباط تناتنگی با آب دارد. آب نماد چیست؟

[تصویر: 51938755600451651847.jpg]

آب در داستان های اساطیری، نماد پاکی و طهارت، عامل حیات موجودات و به ویژه در فلسفه ی شرق جایگاه سکوت و آرامش برای رسیدن به اشراق و حالات عرفانی است.
در داستان ما، آب دو نقش عمده دارد. یکی نماد حقیقت و عامل امیدبخش ( حالا این که در اینجا حقیقت چیست جای بحث دارد! ) و یکی دیگر هم نماد سرمایه و کپیتال و عامل پیشرفت و هر دو هم قابل قبول است. چرا که درون مایه ی اصلی داستان اگزیستانسیالیسم ( اصالت وجود ) است و حالا در این بین گریز زیرکانه ای هم به باقی مسائل از جمله جنبش وال استریت می زند.




در اینجا نماینده ی طبقه ی حاکم بر جامعه است که سیاست های کلی حکومت را تعیین می کند. بسیار متمول، قدرتمند و با نفوذ و در عین حال بسیار ظاهر فریب و دغلکار است. که انگار از جنس مردم و و همراه آنها، خواهان دموکراسی است ولی در عمل با استفاده از دکترین سایه جهت دهی اصلی را انجام می دهد. او آینده ای که برای Dirt رقم زده است دنیای تکنوتروتیک بدون مرزهای جهانی و بدون پلیس همگانی در جایی خارج از آن است . به همین منظور همه ی سرمایه ها را از شهر خارج کرده است.

پرانتز باز :

دکترین سایه ( Shadow Doctorine ) : شیوه ای از حکومت داری است که در آن یک قشر سایه با مخفیکاری زیاد، سیاست های اصلی جامعه را تعیین و آن را هدایت می کند که در صورت بروز مشکل تهدیدی شاملش نمی شود. انجمن های مخفی همانند فراماسونری، بیلدربرگ، کمیته ی 300، باشگاه روم و ... با همین دکترین بر کشورهای مختلف حکومت می کنند. و به همین دلیل در جایی از داستان حتی در زیر زمین تک چشم جهان بین مشاهده می شود که منحصرا نماد فراماسونری و استعاره از هوشیاری، مراقبت، کنترل و آگاهی است.

[تصویر: 68180167995854415424.jpg]

پرانتز بسته

.

.

.

2. مار ( Jake یا Jenkins ) : یک مار زنگی قلدر و بسیار خشن با صدای Bill Nighy ...

[تصویر: 30603008607655627542.jpg]

اتیمولوژی اسم Jake : ریشه اش به کلمه ی عبری Jacob ( به فارسی یعقوب ) می رسد که به معنای " گیرنده ی پاشنه ی پا"ست. مهم ترین شخصیت تاریخ حضرت یعقوب پسر حضرت اسحاق ( ع )، پدر قوم بنی اسرائیل است.


اتیمولوژی اسم Jenkins : به معنای "Little john" ( جان کوچولو ) است و در بریتانیا بیش از 1000 سال قدمت دارد و بیشتر به عنوان لقب به کار می رود و اسم مجزا نیست.


ویژگی های فیزیکی : مکان اصلی اقامت در صحرای موهاوی، مقاوم در برابر کم آبی، بسیار خطرناک که زنگوله ی دمش را هنگام خطر به کار می اندازد و ...

[تصویر: 06833516432594441337.jpg]


ویژگی های شخصیتی : خشن و نا آرام و جنگ طلب و بسیار رادیکال ( دقیقا نقطه ی مقابل لاک پشت )، قاطع و محکم، ماشین کشتار ( با توجه به حجم تیرهایی که با خودش حمل می کنه )، با کلاه Capotain ( که در زمان رنسانس، پیوریتن ها به سر می گذاشتند و امروز خاخام های یهودی ) و ...

[تصویر: 00815422166833005193.jpg]
کلاه Capotain

نمادشناسی : در داستان های اساطیری نماد جاودانگی، تغییر و تحول، حافظ آب، مظهر شرارت و بدی و نیرنگ و بلاخره حتی جزء خدایان به حساب می آید.


مروروی بر داستان ( بررسی کامل دیالوگ های کلیدی و سکانس های مهم ) :

---نکات کلیدی در دیالوگ ها : دیالوگ خیلی مهمی ندارد! فقط در یک جا تصریح می کند که از جهنم آمده و در جای دیگر خود را صاحب اصلی شهر معرفی می کند و در آخر داستان هم ضمن ادای احترام به کلانتر رنگو حاکمیت جدید را به او تبریک می گوید.


[تصویر: 81285852638464028578.gif]

مار در داستان، موجودی ابدی_ازلی می باشد که انگار از دیرباز با شاهین کشمکش داشته و به عنوان قدرت ماورایی دوم مطرح بوده است که پس از حذف شاهین زمان جولان دادنش فرا می رسد. در اینجا بیشتر نماد تغییر و تحول اساسی در بطن یک تمدن است و به عبارتی نقش فراحکومتی دارد که وظیفه ی اصلی اش تغییر و تعیین پارادایم های حاکم بر جامعه است.

.

.

.

3.شاهین یا Hawk : شاهین غول پیکر و خطرناک بدون دوبلر ...

[تصویر: 79724229573840177112.jpg]

ویژگی های فیزیکی : قدرت بینایی فوق العاده بالا، دارای منقار و چنگال بسیار قوی، تقریبا بدون رقیب در آسمان، مکان زندگی در مجاورت صحرای موهاوی و ...

[تصویر: 26313332260869389044.jpg]


ویژگی های شخصیتی : جسور، خشن، بسیار با اراده و سمج، محکم و قاطع و ...


نمادشناسی : در داستان های اساطیری نماد قدرت، مشیت و برکت الهی است و در واقع تجلی خداست.




این شخصیت نماد پاردایم کهنه ی حاکم بر جامعه و به نوعی تجلی خداست که با ورود کلانتر رنگو نابود و راه برای جولان مار باز می شود تا اهدافش را به سرانجام برساند. به عبارت دیگر مار و رنگو روابط متقابلی از ابتدای داستان دارند.

.

.

.

4. خانم بینز ( Beans ) : یک ایگوانای صحرایی جسور و بسیار هوشیار با صدایIsla Fisher ...

[تصویر: 76867969219543911398.jpg]

اتیمولوژی اسم Beans : به لوبیا ترجمه می شود.


ویژگی های فیزیکی : درباره ی لوبیا این که کشتش از قرن پانزدهم و با غرب آمریکا ( مکزیک و حوالی موهاوی ) شروع شده است.

[تصویر: 45759752165120332545.jpg]


در مورد ایگوانا این دارای چشم سوم در فرق سر و به طور کلی مهارت بالا در رصد اطراف، حوزه ی زندگی صحرای موهاوی، در خطر انقراض و ...

[تصویر: 72870916651710248962.jpg]


ویژگی های شخصیتی : جسور و با جرات، آگاه و هوشیار، محکم و قاطع، پدردوست و اصیل، کسی به هیچ وجه قصد فروش و ترک زمین های اجدادیش رو نداره، دچار نوعی بیماری که منتج به حملات عصبی می شود و ...


نمادشناسی : در داستان های اساطیری نماد آگاهی و هوشیاری، توجه و مراقبت است.


مروری بر داستان ( بررسی کامل دیالوگ های کلیدی و سکانس های مهم ) :

---نکات کلیدی در دیالوگ ها : دیالوگ مهمی ندارد! فقط در جایی اذعان می کند که از بچگی عاشق دیدن حرکت کاکتوس های رونده بوده است اما هیچ گاه موفق به رویت نشده است که اشاره به عطش فوق العاده زیاد انسان مدرن برای نیل به ماوراست.

[تصویر: 84516125945700372822.jpg]




خانم بینز، نماد انسان های غنی و اصیلیه که سالیان سال در سرزمین اصلی خودش ساکن بوده و بسیار به این میراث اجدادی اش عشق می ورزد و مجموعا بی شباهت به آنگلوساکسون ها هم نیست. البته دقت شود که زن در ادبیات یونان نماد سرزمین محسوب شده و از این حیث سلطه ی شهردار به خانم بینز به معنای سلطه ی کامل بر سرزمین غرب ( و در ابعاد کوچکتر ایالات متحده ) می باشد که در طول داستان هیچ گاه اتفاق نمی افتد. و در طرف مقابل رسیدن رنگو به بینز بیانگر رسیدن کامل افسار هدایت سرزمین غرب به تفکر رنگو است که در ادامه بررسی می شود.

.

.

.

5. آرمادیلو ( بدون اسم ) : یک آرمادیلوی پیر و بزرگ با صدای Alfred Molina ...

[تصویر: 79173674121711094964.jpg]

اتیمولوژی اسم Armadillo : آرمادیلو، از یک کلمه ی اسپانیایی به معنای "زره دار کوچک" گرفته شده و هنگامی که آنگلوساکسون ها به سرزمین آمریکا رسیدند این موجود را کشف و این نام را برای او برگزیدند.


ویژگی های فیزیکی : ترسو و محافظ کار، بی آزار، گیاه خوار و اهلی، در معرض انقراض، زیستگاه اصلی در مجاورت صحرای موهاوی و ...

[تصویر: 63860194238377486022.jpg]


ویژگی های شخصیتی : عالم و دانا، منطقی و آرام، جوینده ی حقیقت، مرشد و راهنما و ...


نمادشناسی : در داستان های اساطیری نماد صلح و آرامش، صداقت و درستی، محافظت و نگهبانی و در آخر این که نماد جام جهانی 2014 برزیل می باشد.


مروری بر داستان ( بررسی کامل دیالوگ های کلیدی و سکانس های مهم ) :

---نکات کلیدی در دیالوگ ها :

1.تبیین ماموریت اصلی خودش ( رد شدن از جاده، رسیدن به روح سرزمین غرب، هدایت رنگو ) :

[تصویر: 40315656565233278930.jpg]

00:06:48,519 --> 00:06:51,360
I must get to the other side.
من باید برم اون طرف جاده.

00:06:51,600 --> 00:06:54,207
The other side? You mean just now
that was you crossing the road?
اون سمت؟ منظورت اینکه که فقط می خواستی از جاده رد بشی؟

00:06:54,242 --> 00:07:01,205
That's why!? ... Why did you do that!?
-This is my quest. He waits for me.
آخه چرا؟ چرا این کار رو انجام می دی؟
-این وظیفه ی منه. اون منتظرمه.

00:07:02,845 --> 00:07:05,332
The Spirit of the West, amigo.
The One.
روح سرزمین غرب آمیگو! همونی که

00:07:05,367 --> 00:07:10,929
They say he rides an alabaster carriage
with golden guardians to protect him
میگن سوار بر ارابه ی آتشینه و نگهبانان طلایی ازش محافظت می کنن.

00:07:40,929 --> 00:07:44,230
You mean, you've done this before?
.O, yes. Many times-
منظورت اینه که قبلا هم سعی کردی این کار رو انجام بدی؟
-اوه، بله. به دفعات.

00:07:47,987 --> 00:07:50,554
The Spirit is waiting for me.
روح سرزمین غرب منتظر منه.


00:09:06,000 --> 00:09:11,563
If you want to find water,
you must first find dirt.
اگر دنبال آب می گردی، اول باید Dirt رو پیدا کنی.

00:09:13,924 --> 00:09:16,331
Destiny, she is kind to you.
سرنوشت، اون منتظرته.

00:10:01,905 --> 00:10:04,214
I will see you on the other side …
اون سمت جاده می بینمت ...

2.تاکید بر اهمیت خردورزی ( راسیونالیزم ) و تبیین مبانی خردورزی در عصر روشنگری :

[تصویر: 41351190707189970415.jpg]

00:07:12,891 --> 00:07:16,453
.Enlightenment
.We are nothing without it
بصیرت ( روشن اندیشی، روشن بینی، روشن فکری )
بدون اون ما هیچی نیستیم.

00:09:02,959 --> 00:09:05,640
The path to knowledge
is fraught with consequence.
راه دانش مملو از نتیجه است.

01:26:31,284 --> 01:26:37,728
We all see what we need to see.
Beautiful, isn't it?
ما هر چیزی رو که لازم باشه می بینیم. زیبا نیست؟

3.تبیین نقش جاده :

[تصویر: 55141402652706642249.jpg]
00:07:58,397 --> 00:08:01,720
I must get to the other side.
من باید برم اون طرف جاده.

00:08:01,755 --> 00:08:05,240
Why don't you just wait
until there are no cars coming
چرا صبر نمی کنی تا ماشین ها عبور کنن؟

00:08:05,275 --> 00:08:07,070
... Is not so easy as it looks
اونطوری که به نظر میاد آسون نیست ...

00:08:07,105 --> 00:08:08,116
A what?
چی؟

00:08:08,151 --> 00:08:09,832
Is a metaphore.
این یه استعاره است.

00:08:57,356 --> 00:09:02,924
I think the metaphore broke my spleen.
فکر کنم استعاره ای که می گفتی کمرم رو شکست.

01:26:59,859 --> 01:27:04,902
Many years ago, this entire valley
was covered in aqua.
سالیان قبل، سرتاسر این دره، پر از آب بوده.



[تصویر: 88187452073073731237.gif]

این شخصیت ارتباط تنگاتنگی با جاده دارد. اما نقش جاده در داستان چیست؟

[تصویر: 70221382107201711013.jpg]

جاده در ادبیات معمولا استعاره از راه سرنوشت می باشد اما در این داستان گذرگاهی است که انسان های مدرن در طول آن حرکت می کنند و انسان های خودآگاه در عرض آن! جاده دنیای غرب را به دو قسمت غربی و شرقی تقسیم می کند که قسمت غربی نماد جامعه ی در هم تنیده ی پست مدرن و بیانگر زمان حال و قسمت شرقی مکانی برای ارائه ی راه حل های برون رفت از مشکلات و بیانگر زمان آینده است. در قسمت غربی جامعه ای را می بینید که با انحطاط اخلاقی رو به رو است و هزار و یک مشکل دارد و در قسمت شرقی در گوشه ای جامعه ی تکنوکروتیک لاک پشت و در سمت دیگر جامعه ی ترنس مدرن روح سرزمین غرب به علاوه ی دیگر عناصر ترنس مدرن ( کاکتوس های رونده و کرم ها ) را مشاهده می کنید. در سطح جاده هم انسان های مدرن بدون دغدغه ای رو ملاحظه می کنید که شدیدا درگیر زندگی روزانه هستند و حاضر به نفی پاردایم حاکم و توجه به خارج نیستند.


[تصویر: 81285852638464028578.gif]

وی را می توان نماینده ای از فیلسوفان غربی، به ویژه فیلسوفان مدرنیته و در دایره ای محدودتر فیلسوفان عصر روشنگری ( سده ی 18 ) دانست. یعنی اشخاصی مثل جان لاک، دیوید هیوم، امانوئل کانت و سایرین! او یقینا در حکم راهنماست برای شخصی که می خواهد غرب را وارد دوره ی جدیدتر کند و او را از لحظه ی که موجود می شود تا لحظه ای که به حقیقت می رسد هدایت می کند تا غرب وارد ترنس مدرنیسم شود.

.

.

.

6. روح سرزمین غرب ( بدون اسم ) : یک مرد کابوی با صدای Timothy Olyphant ...

[تصویر: 37959176647491006785.jpg]


ویژگی های فیزیکی : تنها انسان داستان، سوار بر ماشین مدرن، همراه داشتن مجسمه های اسکار و ...

[تصویر: 55572572762158880511.jpg]

ویژگی های شخصیتی : عقل کل، عجیب و مرموز و پیچیده، قاطع و جدی، جوینده ( طلا ) و ...


نمادشناسی : کابوی نماد سرزمین آمریکاست و تنها میراث تاریخی به جا مانده و قابل استناد آنگلوساکسون هاست که در رثایش فیلم های بسیاری ساخته شده است. به طور خاص در این داستان شخصیت روح سرزمین غرب از شخصیت مرد بدون نام با بازی کلاینت ایستوود در سه گانه ی معروف دلار سرجیولئونه وام گرفته شده است.


مروری بر داستان ( بررسی کامل دیالوگ های کلیدی و سکانس های مهم ) :

---نکات کلیدی در دیالوگ ها :

1.خروج از ظاهرگایی صرف و ورود به باطن گرایی محض :

[تصویر: 01279936733509146590.jpg]

01:25:19,807 --> 01:25:23,209
These days, they gotta a name
for just about everything.
این روزا، تقریبا برای همه چیز اسم گذاشته میشه.

01:25:23,609 --> 01:25:27,652
It doesn't matter what they call
you, it's the deeds, that make the man.
مهم نیست چی صدات کنن، عمل انسانه که اون رو می سازه.

2.گذر از ایندیوجوالیسم در پست مدرنیسم :

[تصویر: 88822700982472003364.jpg]

01:25:47,382 --> 01:25:50,543
Don't you see?
It's not about you.
هنوز نفهمیدی؟ موضوع تو نیستی

01:25:50,903 --> 01:25:54,266
It's about them.
موضوع اونان.

3.تقدیرگرایی در ترنس مدرنیسم :

[تصویر: 86982918642444195716.jpg]

01:26:03,029 --> 01:26:07,792
No man can walk out on his
own story.
هیچ کسی از داستان خودش نمی تونه بکشه بیرون.



[تصویر: 88187452073073731237.gif]

تفاوت عرفان تشیع با عرفان های ترنس مدرنیسم در چیست؟

[تصویر: 42567815651280429232.jpg]

اشکالات زیادی مطرح است که مجال خودش را می طلبد. اما عجالتا دو مورد را مرتبط با داستان تبیین می کنیم :

1. اومانیسم : در عرفان تشیع هدف رسیدن به خداست و حل شدن در ذات وی اما در عرفان های ترنس مدرنیسم هدف به آرامش رسیدن انسان است. در واقع انسان مدرن در عصر پست مدرن نیاز به خلسه دارد تا کمی از رنج های اومانیستی روزمره اش را کم کند. اینجاست که بخشی به دامان طبیعت بازگشته اند، بخش عمده ای به عرفان های شرقی و حوزه مرکزی و جنوبی آمریکا روی آورده و گروهی هم به سحرو جادو و جریانی تحت عنوان سیطنیسم رجوع کرده و البته ناگفته نماند که عده ای هم به دین بازگشته اند. اما در همه ی این حالات هدف رضای خدا نیست بلکه هدف رضای انسان است.

2.باطن گرایی محض : عرفان تشیع راهش از شریعت عبور می کند و جز بندگی خدا را بر نمی تابد ولی عرفان های ترنس مدرنیسم با تاکید بر باطن گرایی و نفی ساختارهای ظاهری سعی در کوتاه کردن مسیر برای رسیدن به آرامش دارند که این البته هم باز ریشه در اومانیسم دارد.

[تصویر: 88187452073073731237.gif]

تقدیر و سرنوشت در اسلام :

[تصویر: 15444412478896807615.jpg]

به طور اجمالی در طول تاریخ عقاید مربوط به جبر و اختیار به سه دسته ی اصلی تقسیم می شوند :

1. جبرمحض : اگر جبر محض باشد، برخی صفات خداوند مانند عدالت زیر سوال می رود.

2. اختیار محض : اگر اختیار محض باشد، باز هم برخی از صفات خدا همانند جبار زیر سوال می رود.

3. نه جبر محض و نه اختیار محض ( نظر اسلام ) : البته تبیین دقیق مرز بین جبر و اختیار در اسلام کمی مشکل و شاید غیرممکن باشد. اما خداوند در اسلام به همان مقداری که به انسان عطا کرده است از او انتظار دارد و همه ی اعمالی که انسان در طول زندگی اش انجام می دهد با اذنش صورت می گیرد ولی به رضایش نیست حالا این که کجا اذن دهد و کجا نه، ریشه در حکمتش دارد و احاطه به حکمت خداوند از دایره ی فهم انسان خارج است. به عبارت دیگر اراده و اختیار انسان در طول اراده ی خداست.

اخیرا با ورود به ترنس مدرنیسم، بحث تقدیرگرایی ( Fatalism ) مطرح شده است و اصالت به برگزیده شدن انسان توسط عاملی نامعلوم رسیده است که هیچ توجیهی را بر نمی تابد. یعنی حالا این که این سرنوشت چیست که انسان را هدایت می کند و ناگهان به مرحله ی خاصی می رساند، مشخص نیست ولی می توان گفت به نوعی توجیه اداره ی جهان توسط عاملی مافوق بشر است ...




انتخاب یک کابوی و انتخاب نام روح سرزمین غرب بیانگر آن است که اساسا در ترنس مدرنیسم باید به گذشته بازگشت. اصلا بخش عظیمی از ترنس مدرنیسم ریشه در عصر خرافه گرایی دارد. اما تلفیق این کابوی با ماشین مدرن بیانگر آینده است. به عبارت دیگر روح سرمین غرب با تبیین آینده ی غرب، اشاره به بازگشت به گذشته برای یافتن گم شده ها را دارد. گم شده هایی که چیزی جز ماورای جعلی و عرفان های پوشالی نیستند. شباهتش به کلاینت ایستوود و عجین شدنش با مجسمه های اسکار هم ادای دین به تاریخ سینمای آمریکاست و باز هم اشاره به بازگشت به گذشته ها، حتی در سینما را دارد.

.

.

.

7. تحلیل کلی شخصیت های فرعی :

به غیر از 7 شخصیت اصلی باقی عناصر داستان را می توان به 4 گروه تقسیم کرد :


1.جامعه ی رو به انحطاط پست مدرن ( طبقه میانی ) :

[تصویر: 21142033774421077352.jpg]

همه ی ساکنین شهر Dirt را شامل می شود. از لباس های کثیف و کدر و شهر خشک و بی روح تا انسان های بی حالی که حتی یکی از آنها حال در آوردن تیر از چشم خودش را ندارد تا حرکت های نامتعارفی مثل بادگلو و ... بیانگر انحطاط اخلاقی و ترسیم جامعه ای در حال فروپاشی است که از شدت ضعف همگی خیلی زود کسی را حتی مشخص نیست از کجا آمده است را می پذیرند و باورش می کنند.

2.جامعه ی رو به انحطاط پست مدرن ( طبقه ی فقیر ) :

[تصویر: 60723656117819656952.jpg]

شامل ساکنین زیرزمین و خارج از شهر می شود. انسان های شارلاتان و مزدوری که با دزدی از طبقه ی میانی قصد دارند بقای خود را تامین کنند و فقط به فکر تامین مایحتاج روزانه یشان می باشند. تا جایی که حتی برای به دست آوردن یک بطری آب همه ی توانشان را در اسلحه کشی و کشت و کشتار به کار می گیرند.


3.انسان های خودخواه و تنهای پست مدرن :

[تصویر: 59597664962683770390.jpg]

شامل همه ی افرادی که در جاده رانندگی می کنند. زندگی بسیار سریع و پرتلاطم، تنهایی و خودخواهی، بی دغدغگی، عدم توجه به اطراف و ... از ویژگی های آنهاست که در جاده ی زندگی ای که برایشان تعیین شده است بدون پرسشی تخت گاز حرکت می کنند و توانایی فکر به بیرون را ندارند.


4.عناصر ترنس مدرن :

[تصویر: 31097531899837917419.jpg]

شامل درخت های رونده و حشرات کوچکی صحرایی! به کمک همین هاست که رنگو می تواند آب را به Dirt برگرداند و شهردار را برای همیشه از شهر بیرون کند.
نتیجه گیری کلی با مروری کوتاه بر شخصیت رنگو : رنگو موجود ذهن گرا و خیال پردازی است که از رویای قهرمان بودن به یک ابر قهرمان حقیقی تبدیل می شود.



[تصویر: 68636523325668863490.jpg]


کسی که از دنیای ذهن با سوال "من چه کسی هستم؟" ناگهان در دل دنیای مدرن متولد و به عبارت بهتر "موجود" می شود تا به قول راهنمایش آرمادیلو، از راه پر دردسر خرد مراحل سیرورت را طی کند تا "بشود." بشود آنچه که سرنوشت برایش تعیین کرده و آن نجات جوامع پست مدرن از انحطاط مفرط و فروپاشی اخلاقی است. کسی که بعد از خاتمه دادن خفقان و حذف اتفاقی پارادایم کهنه ی قبلی ( به عبارت صحیح تر حذف خداباوری ) فقط به اسمی متکی بود که در اوج بی معنایی برای خودش برگزیده بود.


[تصویر: 11596044391139007090.jpg]


در گذران روزهای خوش قهرمان بازی در شهر زودباورها ناگزیر با واقعیتی تلخ رو به رو می شود. این که ادای قهرمان ها را درآوردن هرگز به قهرمان بودن حقیقی منجر نمی شود و البته این را می توان از معدود نکات آموزنده ی داستان تلقی کرد ...


[تصویر: 04754009412637625794.jpg]



پرانتز باز :

اتیمولوژی اسم Rango : ریشه اش اسپانیاییست و به معنای "آبرو"!!

اتیمولوژی اسم Amigo : کلمه ای لاتین است و به معنای "دوست"!!

ویژگی های فیزیکی : آفتاب پرست از خانواده ی مارمولک هاست که مهم ترین ویژگی اش تغییر رنگ و همرنگ شدن با محیط اطراف در شرایط مختلف ( ترس، خطر، دما و ... ) است.

[تصویر: 91364576440553936793.jpg]

نمادشناسی : در برخی داستان های اساطیری موجودی است که به دنبال حقیقت می گردد و در برخی دیگر نقش یک پیام آور و یک منجی را بازی می کند.

پرانتز بسته

اصولا انیمیشن رنگو یک اثر کاملا داخلی برای ابقای مدرنیته بعد از چالش های پست مدرن است. دو راه کلی در شرق جاده ( که بیانگر زمان آینده است ) برای ادامه ی غرب ترسیم شده است :

1.عصر تکنوکراتیک : در عصر تکنوکراتیک تمرکز همچنان با تکنولوژی است.

[تصویر: 29774729253143290855.jpg]

مدرنیزاسیون وسایل زندگی بشر، گسترش ارتباطات، حذف مرزهای فیزیکی، گرایش به سوبژکتیویسم و گسترش زندگی مجازی، حذف ارتش، کپیتالیسم و ... از مولفه های اصلی عصر تکنوکراتیک است. لاک پشت که نماینده ای از سیاست مداران غربی است قصد دارد آینده را با تمرکز سرمایه ها در جایی خارج از شهر محقق بسازد.

2.عصر ترنس مدرنیسم : در ترنس مدرنیسم تمرکز با ماورا و بازگشت به برخی سنت های قدیمی است.

[تصویر: 50224662240168150002.jpg]

عرفان های کاذب، طبیعت گرایی، جهان های موازی و به طور کلی هرگونه ماورای جعلی و ... از مولفه های اصلی ترنس مدرنیسم می باشند. روح سرزمین غرب با بیان مولفه های اصلی ترنس مدرنیسم رنگو را راهنمایی می کند.

که با انتخاب گزینه ی دوم قهرمان داستان برای محقق شدنش خلق می شود و مردمی که در جنبش های پست مدرنی همانند وال استریت گرفتار شده اند را برای آینده ی جدید هدایت می کند.

پرانتز باز :

جنبش وال استریت را می توان پایان سلطه ی چند صد ساله ی کپیتالیسم یهود بر دنیا دانست.

[تصویر: 48597260736237882455.jpg]

سیستمی که اصالت را به خواسته های نامحدود انسان در برابر منابع محدود دنیا می دهد بلاخره روزی از پا در خواهد آمد ...

[تصویر: 94509512290396788249.jpg]

اما عموم شعارهای مردم در جنبش وال استریت حاکی از آن است که از این بن بست ایدئولوژیک ناآگاهند!!

محوریت شعارها بر دو موضوع است :

1.عدم خروج سرمایه از آمریکا ( کمک به اسرائیل، جنگ های خارومیانه و ... )

2.تقسیم سرمایه بین همه ی اقشار جامعه ( گردش سرمایه در جامعه و شکستن انحصار قشر مرفه )


پرانتز بسته

وربینسکی بسیار زیبا بر همین دو موج سوار می شود و علاوه بر خارج ساختن سرمایه از دستان لاک پشت، مانع از خروج آن از شهر Dirt شده و در انتها هم آن را به عموم مردم رسانده و به گردش در می آورد و البته باز هم به کمک یک قهرمان ولی این بار حکایت حکایت منجی ای است که گستره ی عملیاتش محدود به غرب و در ابعاد کوچکتر جامعه ی آمریکاست.


[تصویر: 88187452073073731237.gif]

تفاوت منجی گرایی اسلامی با منجی گرایی در سایر ادیان :

[تصویر: 81146529560172810411.jpg]

بحث مفصلی است که مجال خودش را می خواهد ولی عجالتا یک نکته که مرتبط با ساز و کار هالیوود در منجی گراییست را بررسی می کنیم :

گسترش رسانه، گسترش تکنولوژی، ایندیویجوالیسم ( تفرد )، ظاهرگرایی و مولفه های دیگر در دنیای مدرن امروز باعث می شود که انسان مدرن فشارهای روانی زیادی را متحمل شود و یکی از رسالت های اصلی هالیوود کاستن این استرس هاست. برای محقق شدن این موضوع از خلق قهرمان های متعدد استفاده می کند که به عنوان منجی وارد عمل می شوند و یک تنه همه ی سیاهی ها را نابود می سازند. به عبارت دیگر در فیلم های هالیوود مردم هیچ کاره اند و این قهرمان است که جور همه ی کارها را می کشد. اما در منجی گرایی اسلامی، منجی جریان ساز نیست. بلکه منتظران جریان ظهور را ایجاد می کنند تا منجی فقط این جریان را هدایت کند. یعنی اساسا در منجی گرایی اسلامی، منجی تاوان کارهای اشتباه مردم را نمی دهد. بلکه مردم با کاهش اشتباهات خود زمینه را برای ظهور منجی فراهم می کنند.
اما هربه ی هالیوود در استفاده از قهرمان ها تاکید بر مداومت مردم در اشتباهات روزمره یشان دارد و خواهان بقای زندگی فعلی یعنی ادامه ی مدرنیته است بدون آنکه انتقادی به پاردایم های حاکم بر جامعه کند.

.

.

.

به عنوان آخرین مطلب جواب به این سوال که :

چرا باید در این بازه دوباره به دوره ی کلاسیک هالیوود بازگشت و ساخت اولین انیمیشن وسترن را کلید زد؟

[تصویر: 97933008075799006988.jpg]


دلایل متعددی می تواند داشته باشد ولی یقینا یکی از آنها میل به بازگشت به گذشته در عصر ترنس مدرن می باشد. طبق تحقیقات یکی از فیوچرلوژیست های معروف آمریکا، انسان مدرن روز به روز با محاصره ی بیشتر تکنولوژی تعداد دفعات دچار حس نوستالوژیک شدنش در یک بازه ی زمانی معین رو به افزایش است و این در آینده به یک بحران تبدیل خواهد شد. میل بازگشت به سنت و خروج از دنیای ماشینی در دل انسان مدرن شدیدا رو به افزایش است و این را می توان یکی از دلایل مهم روانشناسی و جامعه شناسی میل به ترنس مدرنیسم تلقی کرد. البته انیمیشن رنگو سراسر ارجاع است و برای کسانی که فیلم های وسترن را به خوبی بشناسند لذتی دوچندان داشته و پر از خاطره است که در تلفیق با ابزار مدرن سینما لحظاتی بی نظیر و فراموش نشدنی را خلق کرده اند. نگاه کنید به لانگ شات های فوق العاده اش در دل کویر و کلوزآپ های بی اندازه زیبایش که به راستی به انیمیشن های پیکسار طعنه می زند و یک سر و گردن بالاتر می ایستد :


[تصویر: 73028119654893196608.jpg]

[تصویر: 37686073650732572265.jpg]

[تصویر: 25727176912523157013.jpg]

[تصویر: 71406361569052893846.jpg]

[تصویر: 95053800624985887652.jpg]

[تصویر: 96911346426888392203.jpg]

[تصویر: 49910688251646478715.jpg]


**پایان**